السلام علیک یا أباعبدالله
وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا
سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار
ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلى علی بن الحسین
وعلى أولاد الحسین
وعلى أصحاب الحسین
«بسم الله الرحمن الرحیم»
هرکس من را طلب میکند مییابد مرا، و کسی که مرا یافت، میشناسد مرا، و کسی که من را دوست داشت، عاشق من میشود و کسی که عاشق من میشود، من عاشق او میشوم و کسی که من عاشق او بشوم، او را میکشم و کسی که من او را بکشم، خونبهایش بر من واجب است، پس خونبهای او من هستم.
هدف من از رفتن به جبهه این است که:
اولاً به ندای «هل من ناصر ینصرنی» لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفهای را که امام عزیزمان بارها در پیامها تکرار کرده، که هرکس که قدرت دارد واجب است که به جبهه برود، و من میروم که تا به پیام امام لبیک گفته باشم. آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملتهای زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کنند او نمیتواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند.
پدر و مادر مهربان من! از زحمات چندین ساله شما متشکرم.
من عاشق خدا و امام زمان گشتهام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمیرود، تا اینکه به معشوق خود یعنی «الله» برسم؛ و به حق که ما میرویم که این حسین زمان و خمینی بتشکن را یاری کنیم و به حق که خداوند به کسانی که در راه او پیکار میکنند، پاداش عظیم میبخشد. من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات فکر کردم، از مال و اموال و پدر و مادر و برادر و خواهر چشم پوشیدم، فقط برای هدفم یعنی الله.
وصیت نامه شهدا 15ساله اصغر سلطانی
«بسم الله الرحمن الرحیم»
بخدمت پدر عزیزم خیلی خیلی دعا و سلام می رسانم و پس از عرض سلام، سلامتی شما از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم و امیدوارم که در زیر سایه امام زمان ( عج ) قرار گرفته باشید و ثانیاً اگر از احوالات این جانب برادر اصغر سلطانی را خواسته باشید الحمدالله از طرف خداوند متعال صحیح و سالم هستم و به شما خیلی خیلی دعا و سلام می رسانم.
به مادرم خیلی دعا و سلام می رسانم و به مادر بزرگم خیلی خیلی دعا و سلام می رسانم و به سهراب و مهراب و روح الله و زهرا و معصومه خیلی خیلی دعا و سلام می رسانم و باری پدر جان شما که نوشته بودی پول گذاشتم آن نرسید ولی دیگر لازم نیست چون اگر یک موقع لازم باشد به ما می دهند.
دیگر عرضی ندارم بجز دوری دیدار شما عزیزان و به دایی ها یک به یک خیلی خیلی دعا و سلام و به فریدون دعا و سلام.
نامه پر محبت آمیز شما در تاریخ 25/10/63 به دست من رسید خیلی خوشحال شدم و انشاء الله شما هم خوشحال خواهید شد و دیگر عرضی نیست بجز دوری دیدار شما عزیزان و دوستان.
خداحافظ از طرف من هیچ موقع ناراحت نباشید که ممکن است 15 روز دیگر به مرخصی بیائیم خدا نگهدار شما.
تاریخ 26/10/63
وصیت نامه شهدا ابوالفضل خوران
«بسم الله الرحمن الرحیم»
اى مسلمانان جهان، اى ایرانیان، اى پدر و مادر ایرانى، کشته شدگان راه حق را مرده نپندارید بلکه آنها زنده هستند و در پیش خدایشان روزی مىخورند. وصیت نامه را در حالى مىنویسم که هر لحظه آرزوى شهادت در راه خدا را دارم. وصیتم را مىنویسم، وصیتم فقط پیام است. پیام من ،پیام یک فردى که در راه خدا جانبازى مىکند و پرارزش ترین چیزى که در زندگیش دارد این است.
که اى ملت شهید پرور ایران، امام امت را، روح خدا را، رهبر مستضعفان را، امید مستضعفان را تنها نگذارید همیشه با انقلاب باشید که خداى نکرده دست پلید آمریکا و مزدورانش اعم از منافقین و دیگر گروههاى ضد انقلاب، انقلاب ما را به عقب برگردانند..
مردم بجنورد، هوشیار باشید و همیشه در صحنه باشید و نگذارید گروهکهاى منافق و دو رو کارى بکند. شما همچون که در مقابل شاه خائن با مشتهایتان ایستادید در برابر گروهکهاى منافق و ضد انقلاب هم بایستید چون دیگر نمىتوانند کارى بکنند. الان منافقین مانند کسى هستند که تا خرخره در گرداب فرو رفته است و دست و پا مىزند و ترور آخرین فعالیت آنهاست. به گفته امام بکشید ما را ملت بیدارتر مى شود. الحمدلله ملت ما بیدار شده است و با یاد خدا همیشه آنها را سرکوب خواهند کرد. و پیام دیگرم به پدر و مادرم این است که در مرگم عزا نگیرند و لباس سیاه نپوشند بلکه در مرگم خوشحال باشید و حتى شیرینى بدهید که مبادا دشمنان اسلام و انقلاب با عزا گرفتن شما خوشحال شوند.
مادر ، براى من که فرزند تو هستم گریه نکنید.
خواهرم و برادرم، براى من خوشحال باشید و شما براى خودتان افتخار کنید که نوجوان ناقابلى را در راه خدا و رهبر تقدیم اسلام کردید. وقتى که من به شهادت رسیدم افتخار کنید که نوجوانى داشتید و در راه خدا دادید.
خدا نگهدار شما
وصیت نامه شهدا شهید محمود ناظری
«بسم الله الرحمن الرحیم»
"و من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی...."
"وهر کس مرا طلب کند خواهد یافت و هر کس مرابیابد خواهد شناخت و هر کس مرا بشناسد عاشقم خواهد شد و آنکه عاشقم شد من نیز عاشقش شوم و هر کس که عاشقش شدم می کشم او را و آنکه من او را بکشم خون بهایش بر من واجب است پس من خود خون بهای او خواهم بود ..."
سپاس فراوان خداوند یکتا را که ما را آفرید و به ما درس چگونه زیستن و چگونه مردن آموخت و با سلام به پیشگاه اختر تابناک ولایت و امامت مهدی موعود (عج) و سلام برنائب بر حقش امام امت و سلام و درود بی پایان بر تمامی رزمندگان اسلام که با نثار خونشان نهال انقلاب اسلامی را آبیاری می نمایند.
خدایا بارلها خودت شاهدی که من هیچ نوع مقصدی جز دفاع از قانون اسلامی خودت ندارم و این راهی که من انتخاب کرده ام راهی است که امام حسین (ع) این راه را پیموده و علی اکبر پیموده، عباس دلاور پیموده، کلیه شهیدان از صدر اسلام گرفته تا اکنون پیموده اند پس خون من از خون بقیه شهدا که بهتر نیست لذا از درگاه ایزد منان تقاضای شهادت در راه ستایش تو را دارم.
من محمود ناظری فرزند علی اکبر بر اساس مسئولیتی که بر عهده من بود که از حریم اسلام دفاع نمایم راهی جبهه های حق علیه باطل شدم تا از مرزهای سیاسی اسلام دفاع کنم. امید است که خداوند مرا ببخشد و لحظه ای من را به خود وانگذارد و ضمن عفو و بخشش از کلیه دوستان و همشهریان امید است خداوند عبادت همگی را در راهش قبول بفرماید و امیدوارم که خداوند به شما پدر و مادر عزیزم صبر عنایت فرماید.
پدرجان من عقیده دارم به فرموده اماممان و روح خدا، اگر بکشیم یا کشته شویم در هر دو حال پیروزیم.من زندگی زیر بار ظلم را قبول نخواهم کرد و مرگ سرخ را بر این زندگی ترجیح می دهم.
به من الهام شد که به آرزوی دیرینه ام، شهادت، خواهم رسید اما افسوس می خورم که ۱۸ سال از عمرم می گذرد و هنوز اندر خم یک کوچه ام.
پدر عزیزم، درود خدا برتو باد که با امضای رضایت نامه ی من در حقیقت شهادت نامه ام را امضا کردی.
در پایان مقداری حساب با برادران داشتم که اسامی آنها را یادداشت کرده ام، تصفیه نمایید.
یک ماه هم روزه قرض دارم امید است قضایش را بدهید.
وصیتنامه شهید محمد عجم
«بسم الله الرحمن الرحیم»
ای خدای بزرگ میدانم گناهم بسیار و طاعتم قلیل است اما به عدلت نمینگرم بلکه به رحم تو و عفو تو ای غفار چشم دوختهام. و اما سخنی چند با خانواده عزیزم:ای مادرم، ای که در شبهای تاریک و در سکوت شب از خواب خود می گذشتی و با لطف خدا مرا به این حال رساندی تو در این حال حتی از من امیدی داشتی لیکن وضع زمانه طوری است که خداوند چنین میپسندد که در میان شما نباشم.
و رضای خدا افضل همه رضاهاست و تو نیز بیگمان به رضای خدا رضایی. واما پدرم ای زحمتکش خانه که هر وقت شما را ملاقات می نمودم اثار خستگی از کار در چهره شما مشخص بود.وشمانیزشاید با خود می گفتی روزی من به درد شما می خورم وباری از دوش شما برمی دارم اما من همیشه بار شما بودم وحتی خدمتی به شما نکردم و از پیشگاه شما معذرت می خواهم و اما برادران و خواهران عزیزم که شما همیشه با مهر و علاقه خود نسبت به حقیر مرا شرمنده خویش می ساختید . هر وقت یادی از مهربانیهای شما می کنم خود را غرق در حقارت میبینم چرا که من برادری خوب برای شما نبودم.
اما یک نصیحت که حق هر برادر دینی است از من بعنوان یادگار بشنوید. همواره اخلاق اسلامی را رعایت کنید و نماز و سایر عبادات اهمیت زیادی بدهید.در اینجا خوب است حدیث امام صادق علیه السلام را بگویم که فرمود: شفاعت ما به کسانی که نمازراسبکبشمارند نخواهد رسید و شما میدانید که اگر شفیع نداشته باشیم آخرت خوبی نداریم . چرا که ما گناهکاریم . اما در مورد محل دفنم، هرجا که خانواده عزیزم دوست بدارند که خودم زیبد را انتخاب می کنم.
واما درمورد حقوقم که نمی دانم بعد از رفتن من نیز حقوقی دارم یا نه اما اگر داشتم اگر امکان باشد حقوق را نگیرید واگر مجبور به گرفتن هستید آن را به یکی از راه های خیر مثل کمک به جبهه ها وخیرات دیگر بدهید ویا آن را قرض الحسنه بدهیدوپس از پس گرفتن آن راخرج خیرات کنید.
وخانواده عزیزم در این مورد منتی به کسی نگذارید زیرا منت باید کسی بکند که چیزی بدهد وشما ومن که چیزی نداده ایم بلکه خدا بود که چیزی داد.
اما مسئله دیگر که باید عرض کنم مسئله نمازها و روزههای فوت شده است و خانواده عزیزم میخواهم که پانزده روز روزه بگیرند و یک ماه نماز بخوانند اگر توانستند بیشتر از اینها انجام دهند و کفاره سه روز روزه قضا شده نیز بپردازند. در پایان بار دیگراز خانواده وهمه برادرانوخواهرانیکهصدای من به آنها می رسد می خواهم که مرا عفو کنند و از برادرانم می خواهم که حقوقی که به گردنم مانده ادا کنندومردم را از من راضی کنند باشد انشاءا…مورد عفو خداوندعزیز قرار گیرم. ای خدای بزرگ این همه امیدم را ناامید مگردان و این حقیر رو سیاه را در درگاهبا عظمت بپذیر و مرا به بندگی خودت قبول کن. ضمناً اگر حقوقی گرفتید وحقوق ماموریت که نگرفته ام یک پنجم آن رابه حساب صد امام بدهید،هفتصد تومان دیگر نیز به همین حساب بدهید.